پنج معیار سنجش هوش مالی
تفاوت هوش مالی (Financial Intelligence) و ضریب هوشی مالی (Financial IQ) چیست؟
هوش مالی بخشی از هوش ذهنی شماست که برای حل مسائل مالی از آن کمک میگیرید و ضریب هوشی مالی، امتیازی است که میزان هوش مالی را مشخص میکند. ممکن است یک نفر از لحاظ تحصیلی بسیار باهوش و نابغه باشد، اما ضریب هوشی مالی بسیار پایینی داشته باشد! در ادامه پنج معیار سنجش هوش مالی را مرور میکنیم:
معیار اول: کسب درآمد بیشتر
اکثر انسانها برای کسب درآمد به اندازه کافی هوش مالی دارند. اما هر چه درآمدتان بیشتر باشد، ضریب هوش مالی بالاتری دارید. یعنی از نظر معیار اول، هوش مالی فردی که درآمد سالیانه 1 میلیون دلاری دارد، از فردی با درآمد سالیانه 30هزار دلار بیشتر است. معمولا افرادی که در این بخش امتیاز بیشتری میگیرند، از نظر معیار دوم (محافظت از درآمد) هم قویتر هستند.
معیار دوم: محافظت از درآمد
جهان اطراف شما همیشه میخواهد پولهایتان را از شما بگیرد. پس این فقط کلاهبردارها و خلافکارها نیستند که پول شما را از چنگتان درمیآورند! یکی از بزرگترین شکارچیان پول شما، مالیات است. دولتها به شکل کاملا قانونی بخشی از درآمد شما را برمیدارند.
اگر شخصی در معیار دوم امتیاز کمی به دست بیاورد، یعنی مثلا مالیات بیشتری میدهد. یکی از مثالهای کاربرد این معیار، مقایسه دو شخصی است که 20درصد و 35درصد از درآمد خود را مالیات میدهند. کسی که مالیات کمتری میدهد، براساس معیار دوم، ضریب هوشی مالیاش بیشتر است.
معیار سوم: بودجهبندی دارایی.
بودجهبندی صحیح پولها به هوش مالی زیادی نیاز دارد. بسیاری از مردم این کار را مثل افراد فقیر انجام میدهند؛ نه ثروتمندان! افراد پردرآمد زیاد هستند، اما فقط به دلیل آنکه در بودجهبندی آن ضعف دارند، نمیتوانند به درستی از سرمایه خود استفاده کنند. مثلا از نظر معیار سوم، هوش مالی شخصی که در سال 70هزار دلار درآمد دارد و کل آن را خرج میکند، کمتر از فردی است که 30هزار دلار درآمد سالیانه داشته، توانسته با صرف 25هزار دلار زندگیاش را به خوبی اداره کند و 5هزار دلار هم پسانداز داشته باشد. تواناییِ خوب زندگی کردن و در عین حال پسانداز کردن (صرف نظر از مقدار پسانداز)، نشانگر سطح بالایی از هوش مالی است. وقتی پولی را پسانداز میکنید، باید آن را به درستی بودجهبندی کنید.
معیار چهارم: استفاده صحیح از پول
بعد از بودجهبندی پسانداز، چالش مالی دیگری پیش روی شما قرار میگیرد: باید این پسانداز را در جای درست صرف کنید. اکثر افراد پساندازهای خود را به بانک میسپارند. این ایده تا قبل از سال 1971 – قبل از اینکه دلار آمریکا به ارز تبدیل شود – ایده هوشمندانهای بود. از آن به بعد، میلیونها نفر از قشر ضعیف و متوسط نمیدانستند پولشان را کجا سرمایهگذاری کنند. به همین دلیل، به امید اینکه پولشان رشد کند، به سمت سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک رفتند.
این راهکارها خوب هستند، اما راههای بهتری هم برای استفاده صحیح از پسانداز وجود دارد. سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک به هوش مالی زیادی نیاز ندارد. سرمایههای وارد شده به این صندوقها همیشه رشد کمی داشتهاند.
معیار پنجم: افزایش آگاهی خود از امور مالی
قبل از دویدن باید راه رفتن را یاد بگیرید! در زمینه مسائل مالی هم همینطور است. قبل از اینکه به استفاده صحیح از پول و رشد فوقالعاده زیاد آن فکر کنید، باید اصول هوش مالی را بیاموزید. یکی از دلایل آنکه بسیاری از افراد در معیار چهارم امتیاز کمی کسب میکنند، آن است که عادت کردهاند پول خود را به «متخصصان» امور مالی، مثل بانکداران یا مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، بسپارند. با این کار، هوش مالی آنها رشد نمیکند و نمیتوانند متخصص امور مالی خودشان شوند. اگر مدیریت امور مالی و حل مسائل مالی خود را به دیگران بسپارید، نمیتوانید هوش مالی خود را تقویت کنید. در واقع دارید پولتان را به دیگران میدهید تا با آن هوش مالیشان را تقویت کنند!